♥♥♥♥♥♥دلخستـــــــگی های♣ مـــــــــــــــــــــــن♥♥♥♥♥♥

اینجا بمونم واسه چی ؟

عشقو بیارم واسه کی ؟

رویای تو جای دیگست ...

برو سراغ زندگیت ...

نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1398برچسب:زندگی,اینجا بمونم واسه چی ؟,عشقو بیارم واسه کی ؟ ,رویای تو جای دیگست,برو سراغ زندگیت ,,,ساعت 7:44 PM توسط عســـــــــــــــ♥ـــــل| |

عکس متحرک عاشقانه

دلم گرفت از آسمون هم از زمین هم از زمون

تو زندگیم چقدر غمه دلم گرفته از همه

ای روزگار لعنتی تلخه بهت هر چی بگم

من به زمین و آسمون دست رفاقت نمیدم دست رفاقت نميدم

امشب از اون شباست که من دوباره دیوونه بشم

توو مستی و بی خبری اسیره می خونه بشم

امشب از اون شباست که من دلم می خواد داد بزنم

توو شهره این غریبه ها دردم و فریاد بزنم

دلم گرفت از آسمون هم از زمین هم از زمون

تو زندگیم چقدر غمه دلم گرفته از همه

ای روزگار لعنتی تلخه بهت هر چی بگم

من به زمین و آسمون دست رفاقت نمیدم

از این همه در به دری توو قلب من قیامته

چه فایده داره زندگی این انتهای طاقته

از این همه در به دری دلم رسیده جون من

به داد من نمیرسه خدای آسمون من

دلم گرفت از آسمون هم از زمین هم از زمون

تو زندگیم چقدر غمه دلم گرفته از همه

ای روزگار لعنتی تلخه بهت هر چی بگم

من به زمین و آسمون دست رفاقت نمیدم

دست رفاقت نمیدم دست رفاقت نمیدم
نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:,ساعت 8:17 PM توسط عســـــــــــــــ♥ـــــل| |

عاشقانه

عشق یعنی سالهای عمر سخت

عشق یعنی زهر شیرین بخت تلخ

عشق یعنی خواستن٬ لَه لَه زدن

عشق یعنی سوختن پر پر زدن

عشق یعنی جام لبریز از شراب

عشق یعنی تشنگی یعنی سراب

عشق یعنی لایق مریم شدن

عشق یعنی با خدا همدم شدن

عشق یعنی لحظه های بی قرار

عشق یعنی صبر یعنی انتظار

عشق یعنی از سپیده تا سحر

عشق یعنی پا نهادن در خطر

عشق یعنی لحظه ی دیدار یار

عشق یعنی دست در دست نگار

عشق یعنی آرزو یعنی امید

عشق یعنی روشنی یعنی سپید

عشق یعنی غوطه خوردن بین موج

عشقِ یعنی رد شدن از مرز اوج

نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:,ساعت 8:16 PM توسط عســـــــــــــــ♥ـــــل| |

عکس عاشقانه

آسمان جای عجیبیست نمی دانستیم
عاشقی کار غریبیست نمی دانستیم

عمر مدیون نفس نیست نمی دانستیم
عشق کار همه کس نیست نمیدانستیم

نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:,ساعت 8:15 PM توسط عســـــــــــــــ♥ـــــل| |

عکس عاشقانه ( فانتزی )

چند تکه آرزو ( مریم حیدر زاده )

كاش وقتی زندگی فرصت دهد
گاهی از پروانه ها یادی كنیم

كاش بخشی از زمان خویش را
وقف قسمت كردن شادی كنیم

كاش وقتی آسمان بارانیست
از زلال چشم هایش تر شویم

وقت پاییز از هجوم دست باد
كاش مثل پونه ها پر پر شویم

كاش وقتی چشم هایی ابریند
به خود آییم و سپس كاری كنیم

از نگاه زرد گلدانهایمان
كاش با رغبت پرستاری كنیم

..............

نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:,ساعت 8:14 PM توسط عســـــــــــــــ♥ـــــل| |

عکس متحرک

وفاي شمع را نازم كه بعد از سوختن

به صد خاكستري در دامن پروانه ميريزد

نه چون انسان كه بعد از رفتن همدم

گل عشقش درون دامن بيگانه ميريزد !

نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:,ساعت 8:13 PM توسط عســـــــــــــــ♥ـــــل| |

عکس عاشقانه

خداحافظ برو عشقم برو که وقت پروازه
برو که ديدن اشکات منو به گريه ميندازه

نگاه کن آخر راهم نگاه کن آخر جادست
نميشه بعد تو بوسيد نميشه بعد تو دل بست

منو تنها بذار اينجا تو اين روزاي بي لبخند
که بايد بي تو پرپرشه که بايد از نگات دل کند

حلالم کن اگه ميري اگه دوري اگه دورم
اگه با گريه ميخندم حلالم کن که مجبورم

نگو عادت کنم بي تو که ميدوني نميتونم
که ميدوني نفسهامو به ديدار تو مديونم

فداي عطر آغوشت برو که وقت پروازه
برو که بدرقه داره منو به گريه ميندازه

برو عشقم خداحافظ برو تو گريه حلالم کن
خداحافظ برو اما حلالم کن حلالم كن
نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:,ساعت 8:13 PM توسط عســـــــــــــــ♥ـــــل| |

عکس عاشقانه و زیبا

بی‌تو اندیشیده‌ام کمتر به خیلی چیزها
می‌شوم بی‌اعتنا دیگر به خیلی چیزها

تا چه پیش آید برای من! نمی‌دانم هنوز...
دوری از تو می‌شود منجر به خیلی چیزها

غیرمعمولی‌ست رفتار من و شک کرده است
ـ چند روزی می‌شود ـ مادر به خیلی چیزها

نامه‌هایت، عکس‌هایت، خاطرات کهنه‌ات
می‌زنند این‌جا به روحم ضربه، خیلی چیزها
...
هیچ حرفی نیست، دارم کم‌کم عادت می‌کنم
من به این افکار زجرآور... به خیلی چیزها

می‌روم هرچند بعد از تو برایم هیچ‌چیز...
بعدِ من اما تو راحت‌تر به خیلی چیزها...

نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:,ساعت 8:12 PM توسط عســـــــــــــــ♥ـــــل| |

عکس عاشقانه متحرک

هر چه این احساس را در انزوا پنهان کند
می تواند از خودش تا کی مرا پنهان کند؟

عشق، قابیل است؛ قابیلی که سرگردان هنوز
کشته خود را نمی داند کجا پنهان کند!

در خودش، من را فرو خورده ست، می خواهد چه قدر
ماه را بیهوده پشت ابرها پنهان کند؟!

هرچه فریاد است از چشمان او خواهم شنید!
هر چه را او سعی دارد بی صدا پنهان کند...

آه!، مردی که دلش از سینه اش بیرون زده ست
حرف هایش را، نگاهش را، چرا پنهان کند؟!!

خسته هرگز نیستم، بگذار بعد از سال ها
باز من پیدا شوم، باز او مرا پنهان کند..."

نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:,ساعت 8:11 PM توسط عســـــــــــــــ♥ـــــل| |

قلب...عکس عاشقانه

                    چنديست  كه بيمار  وفايت  شده ام

                                                                در بستر غم چشم به راهت شده ام

                    اين   را  تو  بدان  اگر  بميرم   روزي

                                                                مسئول  تويي كه من فدايت شده ام

نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:,ساعت 8:10 PM توسط عســـــــــــــــ♥ـــــل| |


Power By: LoxBlog.Com